نادان شما در کار فزاید آنچه نشاید ، و داناتان واپس افکند آن را که کنون باید . [نهج البلاغه]
نور هدایت
بوی خوش معرفت
سه شنبه 88 اسفند 18 , ساعت 8:31 صبح  
بوی خوش معرفت
نقل است که «محمد ابن سیرین» یکی از تعبیرکنندگان خواب بود که همیشه بوی خوش از او
 
برمی خاست. روزی شخصی از او پرسید: علت چیست که همیشه از تو بوی خوش می آید؟

گفت: داستان من عجیب است. آن شخص او را قسم داد که قصه ی خود را بگوید. ابن سیرین گفت: در
 
 ایام جوانی بسیار زیبا و صاحب حسن و جمال بودم و شغلم بزازی بود. روزی زنی به همراه کنیزش به
 
دکانم آمدند و مقداری پارچه خریدند. پس از آن که قیمت پارچه معین شد، گفتند: همراه ما بیا تا پول
 
پارچه ها را به تو بدهیم. من هم در دکان را بستم و همراه ایشان به راه افتادم تا به منزل آنان رسیدم.
 
آنان داخل شدند و من پشت در خانه منتظر ماندم. پس از مدتی، آن زن (بدون آن که کنیز همراهش
 
باشد) ، مرا به داخل خانه دعوت کرد. وقتی وارد شدم، در تمام خانه، فرش ها و ظرف های عالی به
 
چشم می خورد. مرا بنشاند و چادر از سر خود برداشت. او را در نهایت حسن و جمال دیدم که خود را به
 
انواع جواهرات و زینت ها آراسته بود. زن کنار من آمد و نشست و با ناز و عشوه و خوش طبعی با من به
 
گفت و گو پرداخت. طولی نکشید که غذایی مفصل و لذیذ آوردند. آن زن پس از صرف غذا گفت: «ای
 
جوان! می بینی که من پارچه های زیادی دارم. قصد من از آوردن تو به این جا چیز دیگری است. می
 
خواهم با تو همبستر شوم و کام دل برآرم» . چون مهربانی ها و عشوه های او را دیدم، نفس اماره ام به
 
سوی او میل کرد، ولی ناگاه به من الهامی رسید. گویا شخصی، این آیه را تلاوت کرد:
و أما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی المأوی
و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوا بازدارد، به یقین بهشت جایگاه
 
اوست. (1)
وقتی به یاد این آیه افتادم، عزم خود را جزم کردم که دامن پاک خود را به گناه آلوده نکنم. هر چه آن زن
 
می خواست با عشوه و غمزه مرا به خود جلب کند، ولی من به او توجه نکردم. چون زن مرا به خود مایل
 
ندید به کنیزان خود گفت: تا چوب زیادی آوردند و مرا با طناب محکم بستند. زن به من خطاب کرد و گفت:
 
یا مراد مرا حاصل می کنی، یا تو را به هلاکت می رسانم. به او گفتم: اگر مرا ذره ذره کنی، مرتکب این
 
عمل خلاف نخواهم شد. دستور داد، مرا با چوب زدند، به گونه ای که خون از بدنم جاری شد. با خود
 
گفتم باید نقشه ای به کار بندم تا رهایی یابم.
گفتم: نزنید که راضی شدم. آنان دست و پای مرا باز کردند. بعد از رهایی پرسیدم: محل دستشویی
 
کجاست؟ مرا راهنمایی کردند، به آن جا رفتم و تمام لباس هایم را به نجاست آلوده کردم و بیرون آمدم.
 
چون زن با کنیزانش به طرف من آمدند، دست نجاست آلود خود را به آنان نشان دادم و به سویشان رفتم.
 
آنان وقتی چنین دیدند، فرار کردند. در این هنگام فرصت را غنیمت شمردم و به سوی در خانه شتافتم.
 
چون به در خانه رسیدم، دیدم در را قفل کرده اند. دست خود را به قفل زدم، به لطف الهی باز شد.
 
من از خانه بیرون آمدم و خود را به کنار جوی آبی رساندم و لباس های خود را شستم و غسل کردم.
 
ناگهان دیدم شخصی آمد و لباس های نیکویی برایم آورد و به من پوشاند. پس از آن بوی خوشی به من
 
مالید و گفت: «ای مرد پرهیزکار! تو بر نفس خود غلبه کردی و از روز جزا ترسیدی، و خلاف
 
فرمان خدا را انجام ندادی، این وسیله ای بود برای امتحان. ما نیز تو را از آن رهایی دادیم. آ
 
آسوده خاطر باش که لباس های تو هرگز چرکین نخواهد شد و این بوی خوش هرگز از آن زایل
 
نمی شود» .
به همین دلیل، خداوند علم «تعبیر خواب» را به وی عطا کرد که در این دانش، سرآمد معاصران خود بود. (2)

تفسیر آیه

 
این آیه ها ویژگی های بهشتیان را بیان می کنند.
نخستین شرط برای بهشتی شدن، «خوف» ناشی از معرفت و شناخت مقام پروردگار و هراس از
 
مخالفت یا فرمان اوست.
شرط دوم که در حقیقت نتیجه ی شرط اول و میوه ی درخت معرفت و خوف است، تسلط بر هوای
 
نفس و بازداشتن آن از سرکشی است؛ زیرا تمام گناهان و مفاسد و بدبختی ها از هوای نفس
 
سرچشمه می گیرد. هوای نفس بدترین بتی است که معبود واقع می شود. ابزار نفوذ شیطان در وجود
 
آدمی نیز همین «هوای نفس» است. «شیطان درون» با «شیطان برون» هماهنگ نشود و در را به روی
 
او نگشاید، ورود او به خانه ی دل ناممکن است، همان گونه که قرآن می گوید:
ان عبادی لیس لک علیهم سلطان الا من اتبعک من الغاوین.
تو هرگز بر بندگان من سلطه نخواهی یافت مگر گمراهانی که از تو پیروی می کنند. (3)

 

پیام ها

1- انسان باید بداند همواره در امتحان به سر می برد. بنابراین نباید لحظه ای از نفس خود غافل باشد.

2- پیام ها و وعده ها و وعیدهای قرآن، انسان را از گناه و آلودگی ها بازمی دارد.

3- عمل به پیام ها و الهام های قرآنی، مایه ی سعادت آخرت است.

4- بهشت را ارزان نمی دهند. برای ورود به آن، باید این دو شرط را احراز کرد:

الف: خوف و ترس از نافرمانی خداوندی که مالک و صاحب اختیار عالم آخرت است.

ب: تسلط بر هوای نفس؛ نفسی که بزرگ ترین دشمن آدمی است. امام علی علیه السلام فرموده است:
أعدی عدوک نفسک.
دشمن ترین دشمن تو، نفس خودت است.
در بصره، زنی عیاش و خوشگذران به نام شعوانه بود که همیشه در محفل های فسق و فجور شرکت
 
می کرد. وی از راه های حرام و نامشروع، ثروت فراوانی گرد آورده و کنیزان زیادی را به خدمت گرفته بود.
 
روزی با کنیزان خود از کوچه های شهر می گذشت تا به در خانه ی مردی صالح و زاهد و واعظ رسید. در
 
خانه همهمه ای برپا بود. همان جا ایستاد و با شگفتی گفت: «چه هیاهویی است؟ این عزای مردگان
 
است یا عزای زندگان؟ در بصره چنین ماتمی هست و ما از آن خبر نداریم؟ »
کنیزی را فرستاد تا از داخل خانه برای او خبر بیاورد. کنیز وارد خانه شد و دیگر بازنگشت. کنیز دیگری را
 
فرستاد، از او هم خبری نشد. کنیز سوم را فرستاد و گفت: «تو هم اگر می خواهی نیایی، اشکالی
 
ندارد، اما به من خبر بده که این غوغا برای چیست و آنان چه کسانی هستند؟ » کنیز رفت و پس از
 
مدتی برگشت و گفت: «ای بانو! این مجلس مردگان نیست بلکه مجلس زندگان ماتم بدکاران است» .
 
شعوانه با خود گفت: «ای وای! من هم یکی از بدکاران و مجرمانم. خوب است خودم به اندرون خانه بروم
 
و از اموال آنان باخبر شوم» . وقتی وارد خانه شد، به منظره ی عجیبی برخورد. دید مردی زاهد و صالح و
 
واعظی بالای منبر نشسته و عده ای از زنان و مردان بر گرد منبر جمع شده اند. واعظ، آنان را پند و اندرز
 
می دهد و از عذاب جهنم می ترساند. در آن هنگام، واعظ این آیات را تفسیر می کرد.
اذا رأتهم من مکان بعید سمعوا لها تغیظا و زفیرا و اذا ألقوا منها مکانا ضیقا مقرنین دعوا هنالک
 
ثبورا لا تدعوا ألیوم ثبورا واحدا وادعوا ثبورا کثیرا.
هنگامی که این آتش، آنان را از دور ببیند، صدای وحشتناک و خشم آلودش را که با نفس زدن
 
شدید همراه است، می شنوند و هنگامی که در جای تنگ و محدودی از آن افکنده شوند، در
 
حالی که در غل و زنجیرند، فریاد واویلای آنان بلند می شود! (به آنان گفته می شود) امروز یک
 
بار واویلا نگویید، بلکه بسیار واویلا بگویید. (4)
این آیات چنان بر قلب شعوانه نشست که اندامش به لرزه افتاد و بی اختیار شروع به گریستن کرد و
 
گفت: «ای شیخ! من یکی از روسیاهانم، یکی از گناه کاران و مجرمانم، آیا اگر توبه کنم، حق تعالی مرا
 
می آمرزد؟ » شیخ گفت: «ای زن! خداوند گناهان تو را می آمرزد، هر چند زیاد بوده ولو به اندازه گناهان
 
شعوانه باشد» . گفت: «ای شیخ! شعوانه، آن کسی که نامش در میان همه به زشتی برده می شود و
 
سرآمد همه ی فاسقان است، منم. اگر توبه کنم، خداوند مرا می آمرزد؟ »
شیخ گفت: «ای زن! خداوند «ارحم الراحمین» است. از رحمت او ناامید مباش. البته اگر توبه کنی،
 
آمرزیده می شوی».
از همان جا شعوانه تصمیم گرفت گذشته را جبران کند. تمام اموالی را که از راه نامشروع به دست آورده
 
بود، در راه خدا انفاق کرد و همه کنیزان را آزاد ساخت. پس از آن به عبادت گاهی رفت و به عبادت و
 
بندگی خدا پرداخت.
همیشه در حال ریاضت و عبادت بود، به گونه ای که نحیف و لاغر شد.
روزی آینه ای یافت. به وضع و حال خود نظری انداخت، دید تمام گوشت های بدنش آب شده و آن طراوت
 
و جمال و زیبایی از بین رفته است. پوست به استخوان چسبیده و بسیار ضعیف و لاغر شده است. آه
 
سردی کشید و گفت: «آه! آه! که در دنیا این طور گداخته شدم و به این حال و روز افتادم، نمی دانم در
 
آخرت چگونه خواهم بود؟ »
ناگهان از غیب ندایی به گوشش رسید که: «ای شعوانه! دل خوش دار و ملازم درگاه خداوند باش، ما را
 
پذیرفتی و به سوی ما آمدی، ما هم تو را قبول کردیم. منتظر باش تا ببینی روز قیامت تو چگونه خواهد بود» . (5)
آیه اول:
خداوند با تعبیرات متعدد گویانی از شدت عذاب الهی خبر می دهد:

1
- نمی گوید آنان آتش دوزخ را از دور می بینند، بلکه می گوید آتش، آنان را می بیند. گویی آتش چشم و گوش دارد، چشم به راه آنان دوخته و منتظر این گنهکاران است!
 
2- نیازی نیست که آنان به آتش نزدیک شوند تا به هیجان درآید، بلکه آتش از فاصله ی دور - که براساس برخی روایات، یک ساله راه است - از خشم فریاد می زند.
 
3- این آتش سوزان، به «تغیظ» توصیف شده است و آن حالتی است که انسان، خشم خود را با فریاد آشکار می کند.

4- برای آتش دوزخ، «زفیر» قایل شده است؛ یعنی شبیه آن حالتی که انسان، نفس را در سینه فرومی
 
 برد. آن چنان که دنده ها به سوی بالا رانده می شود و این حالت معمولا وقتی است که انسان بسیار
 
خشمگین می شود.
 
مجموع این حالت ها نشان می دهد که آتش سوزان دوزخ هم چون حیوان درنده و گرسنه ای که منتظر
 
طعمه ی خویش است، رسیدن این گروه را انتظار می کشد.

آیه دوم:

این آیه وضع آنان را در آتش دوزخ چنین توصیف می کند! «هنگامی که در مکان تنگ و محدودی از آتش -
 
در حالی که در غل و زنجیرند - افکنده شوند، فریاد واویلایشان بلند می شود» و این به خاطر کوچک بودن
 
دوزخ نیست؛ زیرا براساس آیه ای دیگر: هر چه در قیامت به جهنم می گوییم: آیا پر شده ای؟ در جواب
 
می گوید:
یوم نقول لجهنم هل امتلأت و تقول هل من مزید.
آیا دوزخیان بیش از این هم هستند (هر چه بیشتر طلب می کند) . (6)
بنابراین دوزخ مکان وسیعی است، اما آنان را در این مکان وسیع آن چنان محدود می کنند که بر پایه ی
 
برخی روایات، وارد شدن آنان در دوزخ، هم چون وارد شدن میخ در دیوار است. (7)
 
«ثبورا» در اصل به معنی «هلاکت و فساد» است و هنگامی که انسان در برابر چیز وحشتناک و مهلکی
 
قرار می گیرد، فریاد می کشد: «وا ثبورا» که مفهوم آن «ای مرگ بر من باد» است.

آیه سوم:

اما به زودی به آنان گفته می شود: «امروز یک بار «مرگ بر من باد» نگویید، بلکه بسیار ناله ی «مرگ بر
 
من باد» سر دهید» . در هر حال این ناله ی شما به جایی نخواهد رسید و مرگ و هلاکی در کار نخواهد
 
بود، بلکه باید زنده بمانید و مجازات های دردناک را بچشید.

پیام ها


 

1- برپایی مجلس های پند و اندرز و بیان مباحث معاد و یادآوری عذاب های روز قیامت، بسیار مفید و مؤثر است و مجرمان و گناه کاران را اصلاح می کند، همان گونه که شعوانه را هدایت کرد.

2- هیچ گاه نباید از درگاه رحمت و بخشش خداوند مهربان، مأیوس شد؛ زیرا خداوند «ارحم الراحمین» و
 
دریای رحمت و بخشش است.

3- پس از توبه و پشیمانی واقعی، باید برای جبران اعمال زشت گذشته تلاش کرد. در این راه باید اموال
 
خود را از حرام پاک ساخت و ریاضت و سختی عبادت را تحمل کرد.

4- عذاب مجرمان و گناه کاران در روز قیامت آن قدر سخت، شدید و تحمل ناپذیر است که بارها می
 
گویند: «مرگ بر من باد» ؛ یعنی بارها تقاضای مرگ می کنند تا از عذاب آن روز رهایی یابند، اما از مرگ
 
خبری نیست؛ زیرا انسان در آن جا حیات ابدی دارد.

پی نوشت ها :

1- نازعات، 40 و 41.
هر آن کس بترسید از کردگار
خود از شوکت و عز پروردگار
خودش را بفرمود نهی از هوا
بهشت است او را مکان و سرا
2- الکنی و الالقاب، ج1، ص 313؛ عاقبت به خیران عالم، ص 65؛ تأثیر قرآن در جسم و جان، ص 268.
3- حجر، 42.
که هرگز بر آن بندگان «مرد و زن»
که هستند مخلص به درگاه من
نگردی مسلط، مگر جاهلان
که پویند دنبال تو غافلان
4- فرقان، 12 - 14.
چو سوزنده آتش فروزنده ی نور
ببیند همه کافران را زدور
چنان با غضب می نماید خروش
که کفار خود بشنوندش به گوش
به زنجیر بندند آن کافران
به جایی که تنگ است از هر کران
در آن حال زآنان برآید ندا
بگویند صد وای بادا به ما!
5- جواهر، ص71؛ عاقبت به خیران عالم، ص48، نقل از: تأثیر قرآن در جسم و جان، ص 271.
6- ق، 30.
یکی روز گوید خدا بر سقر
«زکفار پر گشتی آیا دگر؟ »
به پاسخ بگوید که اصحاب نار
مگر بیش از اینند اندر شمار
7- مجمع البیان، ذیل همین آیه، به نقل از: نمونه، ج 15، ص 37.


 

منبع: مجله ی نور هدایت

نوشته شده توسط محمد نیک روان | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

نور هدایت

محمد نیک روان
در این وبلاگ به موضوعات اخلاقی - اجتماعی - مذهبی وفرهنگی می پردازد .
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 41 بازدید
بازدید دیروز: 195 بازدید
بازدید کل: 598420 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

< src=asemonibox.ir/l.php?l=l&2=1470>
[79]

غدیر [70]
[آرشیو(2)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
لبخند بزن[60] . دینی[50] . مهدویت[46] . تاریخی[39] . تصاویر[29] . خبر[25] . مذهبی[21] . اجتماعی[18] . دین ومذهب[11] . احادیث[10] . اخلاقی[8] . آرشیو[7] . سیاسی[7] . نظر[6] . طنز[4] . امام خمینی[4] . شهدا[3] . تاریخ[2] . لبخند های جبهه[2] . مظلومیت[2] . تصویر[2] . ندای مظلومیت[2] . خاطرات . خاطرات امام خمینی . خاطرات جبهه . خاطرات رهبرانقلاب . خلاصه بخشی از کتاب حماسه حسینی . خلاصه بخشی از کتاب حماسه حسینی1-3(عوامل تحریف) . خلاصه کتاب حماسه حسینی (1-3) . داستان وراستان . امام شناسی . انقلاب اسلامی . بهاییت . اخلاق . اخلاق - تاثیر تغذیه بر اخلاق . اخلاق - تواضع . اخلاق-تقوا- خودسازی . مناجات . مذهبی -سیاسی . لبخندهای جبهه . غیبت از دیدگاه قرآن . قرآنی . آموزنده واخلاقی . صهیونیسم جهانی . سیاسی- اجتماعی .
نوشته های پیشین

مهدویت
خبر
امام شناسی
تصاویر مختلف
احادیث
تاریخی - سیاسی
نهج البلاغه
نظر سنجی
ماه مبارک رمضان
جبهه وشهدا
چت
نظر
خاطرات ولبخندهای جبهه
اخلاق -دین ومذهب
مسلمانان
یهود وصهیونیسم
روز شمار تاریخ
آرشیو مطالب وبلاگ قبلی
قرآنی
اجتماعی
بایگانی
درباره شهید آوینی
لوگوی وبلاگ من

نور هدایت
لینک دوستان من

عاشق آسمونی
پسر زمستان
نمازخانه بوستان بهاره
رها
جلوه معشوق
● بندیر ●
.:: در کوی بی نشان ها ::.
دنیای جوانی
دل ‏تنگی
جریان شناسی
جریان شناسی
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
..دنیای کوچک..
آقاشیر
روانشناسی آیناز
شلمچه
خبر روز
تکنولوژی کامپیوتر
xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
تمهیدات برای حضور و ظهور
تازه ترین ها
سیاست
پاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شب
توشه آخرت
آیین جوانمردان
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
علی
کلبه حقیرانه من
Ask quran
اخراجیها
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
من وروزهایم
فرهنگ شهادت
علمدار دین
حاج رضوان
لعل سلسبیل
زن تنها
...
انتظار نور
برو بچه های ارزشی
دوزخیان زمین
شایگان♥®♥
افق بیکران روح من
جواب به شبهات
نور ولایت
جمهوریت : طنز سیاسی و اخبار داغ سیاسی ، تصویری
مذهب
عــــشقـــــولـــــک
گلهای د نیا
صبح دیگری در راه است ....
شب مهتابی
دوزخی
دهاتی
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
کشکول
عاشق امام زمان
نسیم وحی
زنان در جهان
$هرچی عشقم بکشه$ ((سرگرمی سابق))
حسرت
دم مسیحایی
برای ریحانه for Reyhaneh
یاران ناب
فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ
صراط
صراط
دیدگاه نوین




کیستی ما
آســــــمــونـــی بــاش
پسران جوان
پیامک های سیاسی
حزب اللهی مدرنیته
توهمات قرن 21
ولایت
ایــ عزیـــــز ـــــــران
مشاوره و مقالات روانشناسی
هر کجا باشم آسمون مال منه
قوام دین به رسالت ، دوام دین به امامت
نیار یعنی آرزو
درموردهمه چیز و همه جا
سایه
ESPERANCE55
پله...پله...تاخدا!
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
مریم و عسل (دوقلوهای افسانه ای )....
یکدلی در سفر زندگی
موج آزاد اندیشی اسلامی
تو میتونی !! دانلود سرگرمی عکس کلیپ آهنگ اس ام اس جک mp3 sms
وبلاگ دزدی
مجله خبری « متین نیوز »
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
(((شفای زندگی)))
آواز یزدان
اس ام اس عاشقانه
و خدایی که در این نزدیکیست
محمدرضا جاودانی
در گوشی با خدا
ارایشی. بهداشتی .پزشکی.مدروز
..:: نـو ر و ز::..
سخن دل
گروه هدف
پاتوق جوانان
مثل ستاره ...
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
عاشقان علی
وصال
بزرگترین وبلاگ دانلود عکس،نرم افزار،بازی و مقالهای دانشگاهی
کوثر
روح و ریحان
خموش پر گفتار
بهار
عشق من لاکه
عطر گل یاس
کلبه احزان
به کجا می برد این امید ما را
سلمان بابایی
ای تشنه لب
دانش نامه وبلاگی که میخوانید
نیازمندی ها
کوچه ام مهتابی است
نزدیک آسمان
دولت عشق
درد ما جز به ظهورش مداوا نشود...